یکی از چالشهای دیجیتال مارکترها، تغییرات سریع و با حجم زیاد در دنیای دیجیتال است.دنیای دیجیتال مارکتینگ هم سرعت عجیبی در تغییرات و آپدیتهای جدید دارد. بنابراین شما باید آماده باشید، تغییرات را دنبال کنید ودر کارهای خود به آنها توجه کنید. با بررسی ترندهای پیش رو و اخبار منتشر شده سعی کنید استراتژیهای خود را متناسب نگه دارید.
به روز بودن در دنیای تکنولوژیک پر از تغییر امروز ضروری است. اما در این زمینه بزرگنمایی نکنیم. همچنان بک لینک و لینک سازی و رعایت نکات سئو مهم است و همان مفاهیم و کارکردها را دارد. کلمات کلیدی همچنان مهم هستند و جلب مخاطب نکته مهم در بازاریابی شبکههای اجتماعی است. در واقع بدنه اصلی دیجیتال مارکتینگ ثابت است. اما به روز بودن کمک میکند با پاسخ سریع و حساب شده به شرایط، موفقیتهای بیشتری کسب کنید.
یکی از فاکتورهای مهم در داشتن علاقه زیاد به یادگیری مسائل جدید است. این موضوع تا حدودی به معنی به روز بودن نیز هست.
اینکه در مورد مسائل مختلفی بدانیم جذاب است. اما وقتی در حال یادگیری چیزهای مختلف باشیم، توانایی تمرکز بر روی یک قسمت و تخصص پیدا کردن در آن حیطه را از دست میدهیم. اینکه بخواهید همه چیز را یاد بگیرید، همه چیز را در حد متوسط و با تجربه کم یاد میگیرید و این در بازار برای شما مزیت رقابتی ایجاد نمیکند. قاعدتا اگر میخواهید در کسبوکار خود پیشرو باشید، این راه درستی نیست. این تخصص در یک زمینه است که مهم است. بهتر است که از تمام مسائل آگاهی پیدا کنید ولی تنها در یک حیطه مثل ایمیل مارکتینگ، سئو، بازاریابی شبکههای اجتماعی، ویدئو مارکتینگ و.. تخصص داشته باشید و فقط با دیگر موضوعات یک آشناییت کلی داشته باشید.
همچنین به خاطر داشته باشید، یادگیری با خواندن کتاب و محتوا و اخبار و دیدن ویدئوهای جدید در دیجیتال مارکتینگ خوب است، اما این یادگیری کامل نیست. زمانی یادگیری شما کامل میشود که تمام موارد جدیدی که با آن مواجه میشوید را در عمل انجام دهید، نتایج آن را ببینید و تحلیل کنید.
بنابراین نگران به روز بودن و یادگیری چیزهای جدید نباشید، بلکه به دنبال کسب تجربه و تست داوطلبانه چیزهای جدید و استفاده از استعداد و نوآوری خود باشید.
ابزارهای رایگان بسیاری وجود دارد که به عنوان یک دیجیتال مارکتر برای هر نوع از بازاریابی نیازمند به استفاده از آن هستید.
از جمله این ابزارها میتوان از twitter analytics، گوگل آنالیتیکس، گوگل وب مستر تولز و canva(برای طراحی پوستر و بروشور) و … نام برد. در ادامه چند ابزار برای قسمتهای مختلف در دیجیتال مارکتینگ را به صورت مختصر معرفی میکنیم.
همه ما در مورد ایمیل مارکتینگ کم و بیش اطلاعاتی داریم. ایمیل مارکتینگ به نوعی از بازاریابی مستقیم جهت گسترش رابطه با مشتری بالقوه یا مشتری فعلی گفته میشود که در آن معمولاً محتوای تبلیغاتی، ترویجی، خدماتی و … به مخاطبانمان به منظور ایجاد وفاداری، اعتماد یا آگاهی از برند ارسال میکنیم. ابزارهای متعددی در این زمینه وجود دارد. اما از ابزارهای رایگان در این زمینه میتوان از میلرلایت نام برد.
در هر کسب وکار در هر صنعتی که مشغول به فعالیت هستید، برای ارتباط با مشتریان خود بهتر استی سوشال مدیا مارکتینگ را ضمیمه کار خود کنید. برای سوشال مدیا مارکتینگ میتوان به ابزارهای twitter analytics، buffer، hootsuite و… اشاره کرد. برای نمونه در ادامه ابزار buffer را بیشتر معرفی میکنیم.
این ابزار پلتفرمی برای مدیریت اکثر شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام، pinterest، لینکدین، و گوگل پلاس است. در تصویر زیر بعضی از قابلیتهای این پلتفرم مانند اکستنشن مرورگر گوگل کروم، سرویس کوتاه کننده لینک توسط پلتفرم و تعیین زمان برای انتشار اتومات پست و هم چنین آنالیتیکس برای هر پست را میبینیم.
در مورد اهمیت بیگ دیتا (دادههای حجیم) بسیار شنیدهایم. نکته مهمتر از خود جمع آوری داده، تفسیر درست این دادهها و استفاده آن در تدوین استراتژی است.
با آنالیز دیتا و رسیدن به بینش درست میتوانید سود آوری خود را چند برابر کنید. از شناخته شده ترین ابزارهایی که در مورد تحلیل دیتا در دیجیتال مارکتینگ مطرح است گوگل آنالیتیکیس است.
اگر کمپین تبلیغات کلیکی راه اندازی کرده باشید، دادههای زیادی برای مدیریت کمپین در اختیارتان قرار میگیرد. این دیتا که میزان کلیک بر روی تبلیغ شما را نشان میدهد گاهی به نظر ناامیدکننده میرسد و تعداد کلیک کمی را نشان میدهد. اما باید در نظر داشته باشید که همه چیز دیتای مربوط به کلیک نیست. در واقع یکی از اهداف راه اندازی کمپینها، شناخته شدن برند در ذهن مخاطبین است و کمپینهای بازاریابی به طور غیر مستیقم تأثیر خود را در جذب مشتری نشان میدهند و conversion rate را بالا میبرد.
نکته دیگر اینکه جمع آوری دیتای زیاد باعث سردرگمی میشود. شما باید به این مسئله فکر کنید که از هر کدام از این دادهها چه استفادهای میتوانید داشته باشید و کدام دادهها را باید در گزارش احتمالی به مدیرتان تحویل دهید. بعد از این برآورد میتوانید دیتاهای غیرضروری را حذف کنید.
منبع: کالج تپسل
ایده استفاده از کلمه قیف به این دلیل است که تعداد مشتریان بالقوه شما پس از اولین تعامل با کسبوکارتان بهمرور کاهش مییابد. در بالای قیف، افراد بسیاری هستند که از طریق کانالهای مختلف از برند شما آگاه میشوند. وسط قیف کوچکتر است؛ زیرا افراد کمتری در نظر دارند محصولات یا خدمات شما را خریداری کنند. پایین قیف کوچکتر نیز میشود، زیرا بعضی از افراد که تصمیم به خرید از شما گرفتهاند نیز از تصمیم خود منصرف میشوند. قیف بازاریابی به معنای مراحل مختلف برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان واقعی در طول سفر مشتری (Customer journey) است.
وظیفه شما بهعنوان بازاریاب تلاش برای تبدیل این قیف به استوانه، بزرگتر کردن دهانه قیف و همچنین ایجاد انگیزه و تشویق مشتریان احتمالی به ادامه مسیر است. این کار به معنی هدایت حداکثر مشتریان بالقوه در تمامی این مراحل بهمنظور رسیدن به آخرین مرحله است که این مرحله میتواند هر فرآیندی در ارتباط با برندتان باشد. بدون شک شما از بازدیدکنندگان وبسایت خود انتظار انجام یک عمل مشخص مانند خرید کالا، ثبتنام یا پر کردن یک فرم را دارید. وقتی یکی از بازدیدکنندگان عمل موردنظر شما را انجام میدهد، اصطلاحاً یک همگرایی (conversion) اتفاق میافتد. میتوان گفت که یک قیف، مجموعهای از مراحل است که بازدیدکنندگان باید قبل از رسیدن به مرحله همگرایی طی کنند. هر کسبوکاری یک قیف بازاریابی منحصربهفرد دارد، ولی همه آنها باید مراحل زیر را برای سفر مشتری خود در نظر بگیرند. در ادامه تمامی مراحل قیف بازاریابی را توضیح میدهیم:
بدست آوردن نرخ همگرایی کلی قیف بازاریابی کار سادهای است. به عنوان مثال، در صورتی که ۴۰۰۰ نفر به قیف شما وارد شوند و در انتهای قیف ۲۸۰ نفر خرید کنند، نرخ همگرایی کلی قیف ۷% خواهد شد. بدست آوردن نرخ همگرایی در روند قیف و در هر مرحله نسبتاً سختتر است که به آن in process conversion rate میگویند. دنبال کردن و اندازهگیری این شاخص برای پی بردن به نقاط ضعف قیف بازاریابی و برطرف کردن آنها بسیار تاثیرگذار است. به عنوان مثال، اگر تعداد ورودی قیف شما ۴۰۰۰ نفر باشد و این تعداد در مرحله ارزایابی به ۱۰۰ نفر برسد نشاندهنده وجود مشکلاتی در این قسمت است که باعث ریزش تعداد زیادی مخاطب شده است. با آگاهی بر این موضوع میتوان در جهت رفع مشکلات قدم برداشت.
دنبال کردن منابعی که افراد از طریق آن وارد قیف شما میشوند میتواند داده مفیدی باشد؛ زیرا باعث کمک به گسترش بازاریابی و بزرگ کردن دهانه قیف میشود. بهعنوانمثال، اگر تعداد افرادی که از یک پست در شبکههای اجتماعی وارد قیف شما میشوند زیاد باشد، با تقویت smm میتوانید به ارتقای کسبوکار خود کمک کنید.
در حالت ایدهآل، محتوای شما به حدی قانعکننده است که افراد در یک روز هر سه مرحله را طی میکنند. در دنیای واقعی چنین چیزی بهندرت اتفاق میافتد. این شاخص بیانگر مدتی است که مشتری در هر مرحله متوقفشده و به مرحله بعد هدایت نشده است. با توجه به این شاخص میتوانید متوجه وضعیت مشتریان شوید و درصورتیکه افراد در یکی از مراحل قیف شما باقی بمانند، میتوانید با اضافه کردن و بهبود محتوای آن مرحله به هدایت افراد به سمت مرحله بعد کمک کنید.
بهطور مشابه، اطلاع از تعداد افرادی که در یک مرحله خاص از قیف بازاریابی شما خارج میشوند، نشاندهنده ضعف در پاسخگویی به افراد در آن مرحله است؛ بنابراین، باید محتوای اضافی در آن مرحله قرار دهید تا اطلاعات موردنیازشان را به دست آورند و به مرحله بعدی هدایت شوند.
دنبال کردن میزان تعاملات مردم با هر کال تو اکشن که در قسمتهای مختلف وبسایت یا شبکههای اجتماعی و … قرار دادهاید، یکی از دادههایی است که به ارتقای فعالیتهای بازاریابی کمک میکند. به این شکل که هرکدام از CTAها که باعث تحقق بیشترین نرخ همگرایی (conversion rate) شده است را در استراتژی بعدی مجدداً تکرار کنید.
نرخ پیروزی به تعداد فرصتهایی که در نهایت به فروش تبدیل میشوند گفته میشود. اگر این نرخ کمتر از انتظار شما است، به سایر معیارهای توضیح شده توجه کنید و بر اساس آنها، تغییراتی را در جهت بهبود قیف بازاریابی خود ایجاد کنید.
ابزارهای زیادی برای ایجاد قیف بازاریابی، اندازهگیری این معیارها و بهینهسازی مارکتینگ وجود دارد. یکی از سادهترین این ابزارها، Google Analytics است. به دلیل رایگان و آسان بودن استفاده، میتوانید در ابتدای کار خود از آن استفاده کنید، اما با پیشرفت و توسعه کسبوکار خود، قطعاً به ابزار پیشرفتهتری برای این کار نیاز خواهید داشت. از دیگر ابزارهایی که امکان Funnel Tracking را فراهم میکنند میتوان به Kissmatric و Mixpanel اشاره کرد. راهاندازی قیف بازاریابی کار سادهای نیست و به زمان نیاز دارد، اما یکی از بهترین فرصتها برای ارتقای کسبوکار به شمار میرود و ارزش زمان صرف شده برای آن را دارد.