دنیای بازاریابی دیجیتال

آموزش مهارت های دیجیتال مارکتینگ

دنیای بازاریابی دیجیتال

آموزش مهارت های دیجیتال مارکتینگ

چگونه تولید محتوا کنیم؟

اگر در زمینه مارکتینگ وکپی رایتینگ فعالیت می‌کنید یا قصد فعالیت دارید، نباید از قدرت کلمات غافل شوید. شما می‌توانید با خلاقیت و انتخاب درست کلمات و عبارات کلیدی، با مخاطب ارتباط مؤثری برقرار کنید، ارتباطی که در ذهن خواننده بماند و او را هر چه بیشتر به خواندن ادامه محتوای شما و یا شناخت بیشتر برند شما جذب کند.

راهکار های مهم در تولید محتوا

خوانده شدن کامل محتوا توسط مخاطب علاوه بر اینکه نشان دهنده رضایت مخاطب از محتوای تولید شده است، باعث افزایش زمان حضور کاربران در سایت شما می شود که تاثیر مثبتی بر روی سئوی سایت خواهد داشت.با استفاده از فوت و فن ها و راهکارهایی می توانید در تولید محتوا موفق تر باشید:

  • به مطالعه مطالب در سایت های موفق مختلف ادامه دهید.همیشه به دنبال پیدا کردن مطالب مفید و جذاب باشید. لینک مطالب را در جایی به همراه موضوع آن ذخیره کنید.
  • چند نویسنده که در تولید محتوا در صنعت شما قوی هستند و سبک نوشتاری جذاب دارند را شناسایی کنید و نوشته های آنها را دنبال کنید. مطالعه هر چه بیشتر نوشته های قوی ، شما را در تولید محتوای جذاب تقویت می کند.

اما خیلی اوقات رها کردن مطلب توسط مخاطب به دلیل مفید نبودن محتوای شما نیست. بلکه نشان دهنده این است که شما در تولید محتوا نکاتی که باعث جذب بیشتر مخاطب به ادامه مطلب می شود ، توجه نکرده اید.

 

۹ نکته کلیدی برای تولید محتوای جذاب برای مخاطبان

۱- اولین جمله، نیروی محرکه‌ای برای خواندن محتوای شما است.

قانون اینرسی در مطالعه نیز صادق است. هر چه مخاطب بیشتر می‌خواند، از تمایل و نیرویش برای خواندن ادامه مطلب کاسته می‌شود. دوست دارد که به انتهای مطلب برسد و مطالعه را تمام کند.

اما مخاطبی که جذب مطلب شده باشد، به راحتی آن را رها نمی‌کند و تا انتها پیش می‌رود. جمله اول همان نیرویی است که خواننده را تا آخر محتوا می‌رساند؛ هرچه قوی‌تر باشد، اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.

copywriting

 ویژگی‌های انتخاب ماهرانه برای جمله ابتدایی

لزومی ندارد که جمله اولیه شما دقیقاً با عنوان و یا موضوع مطلبی که می‌خواهید در ادامه به آن بپردازید در ارتباط باشد. بیشتر از هر چیز باید هدفتان جلب توجه و انگیزه مخاطب به خواندن محتوا باشد. سه ویژگی زیر، ویژگی‌هایی است که استفاده از آن‌ها در جملات ابتدایی مؤثر است.

  • مختصر نویسی

اگر به متن‌های نگارنده‌های حرفه‌ای نگاهی بیندازید، خواهید دید که جملات ابتدایی را معمولاً کوتاه انتخاب می‌کنند. حتی گاهی از عبارت کوتاهی به‌جای جمله استفاده می‌کنند و یا با استفاده از یک جمله تکمیل‌نشده، خواننده را به خواندن جملات بعدی دعوت می‌کنند.

  • گفت‌وگو

شروع متن با بیان مکالمه بین دو نفر و یا به‌صورت گفت‌وگوی مستقیم با خواننده می‌تواند به گیرایی محتوای شما اضافه کند. حس ارتباط و صمیمیت را منتقل کند و یا خواننده را در فضای احساسی جدیدی وارد کند.

  • جملات مبهم و یا سؤال‌برانگیز

اگر جملات ابتدایی شما دربرگیرنده سؤال باشد و یا ابهامی در جمله وجود داشته باشد، احتمال اینکه خواننده به خواندن ادامه مطلب ترغیب شود، بیشتر خواهد بود.

 

کپی رایتینگ

۲-  نگارش پاراگراف اول، تأثیرگذارترین قسمت محتوا، را با دقت انجام دهید.

در پاراگراف ابتدایی نوشته‌هایی که بیشتر اهداف آموزشی دارند، سعی کنید مخاطب را در جریان کلیت موضوع مورد بحث در آن متن قرار دهید. در نگارش این سبک مطالب، ضمن حفظ جذابیت و بیان اهمیت محتوا، باید چارچوب خوبی برای نوشتار خود ارائه دهید، تا خواننده بداند در ادامه با چه موضوعاتی روبه‌رو خواهد شد.

البته در نوشته‌هایی که جنبه بازاریابی محتوا  در آن‌ها پررنگ‌تر است، نکته بالا همیشه صادق نیست. ولی آنچه لازم است انجام دهید، این است که فضای محتوای خود را به سمت موضوع اصلی هدایت کنید تا خواننده سردرگم نشود و بداند کلیت موضوع چیست.

۳-  با برقراری ارتباط فردی با خواننده، به جذابیت متن خود اضافه کنید.

هدف از انتشار محتوا برقراری ارتباط و آشنایی مخاطب با شما و محصولات شما است. بنابراین در صورتی خواننده جذب نوشته شما می‌شود که تمایل شما به برقراری ارتباط را از محتوا درک کند. برقراری ارتباط یک نیاز طبیعی است. خواننده در صورتی به خواندن ادامه محتوا مشتاق خواهد بود که او را مخاطب قرار داده باشید، محترم شمرده و به این نیاز پاسخ داده باشید.

برای برقراری ارتباط مؤثر با خواننده، فردی را به‌عنوان خواننده نوعی در ذهن خود در نظر بگیرید. به این فکر کنید که این فرد احتمالاً چه شغلی دارد و چندساله است؟ در نظر گرفتن همه این نکات به شما در نگارش مناسب کمک می‌کند.

نکته دیگر هماهنگی نوشته‌های شما با ذهن خواننده است که مطلب را برای او جذاب‌تر می‌کند. مهم‌ترین نکته برای ایجاد این هماهنگی (harmonizing)، تصور درست شما از خواننده است. در صورت امکان می‌توانید با تحقیقاتی، مخاطبین خود را بیشتر بشناسید و پس از شناخت، از جملاتی استفاده کنید که ذهن مخاطب، آن را تأیید می‌کند و می‌پذیرد. در آن صورت، مخاطبتان بیشتر با محتوای شما همراه می‌شود. یکی از راهکارهای برقراری ارتباط، سبک مکالمه است.

بازاریابی یا مارکتینگ (به انگلیسی: Marketing): بازاریابی به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیلهٔ آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. برای روشن شدن این تعریف باید ابتدا اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.


اصول بازرگانی رسمی که منشأ آن از ایالات متحده آمریکا است، ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانه‌ای تدریس می‌شد. این‌گونه تلقی می‌شود که به عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیت‌های تولید دچار محدودیت بود (تا دهه ۱۹۳۰)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید می‌کرد به بازار تحمیل می‌کرد (تا دهه ۱۹۵۰)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیت‌های بازاریابی قرار داشت. در قرن ۲۱. بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم کنشی نهاده‌است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن ۲۱ این است که به عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و دادوستدهای بین تولیدکننده و مشتریان گسترش یافته‌است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولیدکننده بود- تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولیدکنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها، نقشها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولیدکننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن ۲۱ دیگر معتبر نمی‌باشد؛ و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج و غیرقابل پیش‌بینی که در تحلیل‌های کلاسیک نمی‌گنجد، الگوهای خرید و پیش بینی‌های بازار، افزایش خدمات نامحسوس و، بخش‌بندی و ترکیبهای جدید بازار، ورای دسته‌بندی‌های صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان، و ابزار و تکنیک‌های جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد یا هنوز در سازمان‌ها و فرایندهای بازاریابی شرکت‌ها از آن تعبیری نشده‌است.

تعداد معدودی با واقع بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا می‌دانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا می‌کنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا می‌شود. شرکت‌های دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ می‌کنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیر مستقیم به‌طور همه‌جانبه و کلی مدیریت می‌شوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد از پایه‌گذاران Hewlett- Packard می‌گوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»). یک دیدگاه مدرن حاکی از این است که افرادی که عنوان مدیران بازاریابی را برخود دارند، در واقع مشاوران و اتئلاف دهندگان متخصصی هستند که محرک و الهام بخش کل سازمان به سوی چارچوب ذهنی، راهبرد و شیوه عملکرد بازار محور یا مشتری محور می‌باشند. این افراد تخصص خود را در برخی جوانب بازاریابی به کار می‌بندند. همچنین به ضمیمه ۱(خط زمانی بازاریابی) رجوع شود. .[۲] بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول (کالاها یا خدمات) و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است؛ ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید
 تعریف لغت‌نامه‌ای بازاریابی عبارت است از «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف‌کنندگان.» به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود.
بازاریابی، فرایندی است که بین تواناییهای شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند.
سرجیو زیمن در کتاب خود پایان عصر بازاریابی سنتی خود بازاریابی را اینچنین تعریف می‌کند:بازاریابی دربارهٔ داشتن برنامه‌ها و ترویج‌ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، مؤثر واقع شوند. در مورد رستوران‌های غذای سرپایی، بازاریابی گاززدن‌ها و هرت کشیدن‌ها. در مورد خطوط هوایی، بازاریابی یعنی نشستن آدم‌ها روی صندلی‌ها. بحث بازاریابی دربارهٔ منفعت و نتایج است.
بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف‌کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد.[۶]
هر جا و هر گاه چهار اصل نیاز، نیازمند، عوامل رفع نیاز و داد و ستد وجود داشته باشد، در آنجا بازار و بازاریابی حاکم است.
بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ می‌دهند، شروع می‌شود. به‌طور منطقی، شناسایی و انتخاب برخی نیازها نشانه بی‌توجهی به دیگر نیازهاست.